دل نوشته ی استاد
سرزمین بویراحمد(یاسوج) سرزمین افتاب وستاره بود.تاریخ بویر احمد پر از فتح و افتخار بود. بویراحمد جنگی نکرد که در ان پیروز نشد.بویر احمد هیچ گاه زیر بار زور نرفت و هر گاه گوش ها را برای شنیدن کلام حق ناتوان دید با صدای رسای گلوله سخن گفت.در بویراحمد کوهی نبود که از حماسه سخن نگوید و کمری نبود که از ظفر داستان نسراید.هیچ یک از طغیان های جنوب بی پایمردی پابرهنگان بویر احمد به جایی نرسید.بویراحمد انقدر دست به ماشه برد تا از یک دهستان یک استان افرید.بویراحمد انقدر کوشید تا از چنگ سه استان همسایه،سه اژدهای پر اشتهای دهان گشوده رهایی یافت و بصورت استانی مستقل در امد.استان بویراحمد تنها استان ایران بود که نه به دلیل جمعیت،نه به دلیل ثروت بلکه فقط در نتیجه قدرت موجودیت یافت.من با این علاقه به بویراحمد می رفتم.می رفتم تا کودکان و نوجوانانش را باسواد کنم.می رفتم تا شجاعت را با فضیلت و شمشیر را با قلم اشنا سازم و به جرات های چشم بسته بصیرت و اگاهی بدهم.
در ان طایفه کی گیوی طایفه ای که یک تنه بیش تر از همه طوایف،مردان رشید زاد و پرورده بود.طایفه ای که صادرات عمده اش یاغی رشید و قهرمان بود.در میان این قهرمانان،قهرمانی به نام لهراسب تابش دیگری داشت.لهراسب فاتح نبرد تاریخی تنگ تامرادی بود.نبردی که بیش از همه نبرد های بویراحمد افتخار افریده بود.نبرد تنگ تامرادی یک نبرد نبود.یک حماسه بود.در این نبرد ایل بویراحمد یکه و تنها روبروی نیمی از قشون ایران و ترکیبی از جنگاوران قشقایی،بختیاری،ممسنی و کهگیلویه ایستاد و همه را به زانو دراورد.پس از این نبرد بود که لهراسب به صورت یک استوره در امد.پس از این نبرد بود که لهراسب بدون نسب ارثی و خانوادگی از جانب مردم بویراحمد به لقب محترم ((کی))ملقب گردید.همان لقبی که در تاریخ ایران باستان خسرو را کی خسرو،قباد را کی قباد و کاووس را کی کاووس کرده بود.
((بیراحمد یادم کنیت،بیشتر سر تنگ **کی دیه بچه لری بی شا کنه جنگ))
((بویراحمدی ها یادم کنید بیشتر در تنگ تامرادی**که دیده بود که بچه لری با شاه جنگ کند؟))
جنگ بین دولت و ملت،دولتی که اشتباه کرده بود و ملتی که زیر بار زور نمیرفت
برگرفته از بخارای من ایل من
نوشته استاد محمد بهمن بیگی