منطقه تاریخی دشت روم

زاگرس گستردیه فخرودورون**دیارش نمونیه پربرف و بارون******دشتروم لنگر گرو سپاه رومی**تاریخه ورق زنیت سی هر ایرونی
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۱۷ ب.ظ

پیر بلدک و چهار واژه

چهار واژه به جای مشرق، مغرب،شمال و جنوب

در دامنه‌های جنوبی قلهء دنا،دره‌ها و دشت‌های مرتفع کوه دنا قرار دارد که آبریزهای این ارتفاعات،سردرهم نهاده بسوی جلگه‌های‌ خوزستان و فارس،و از آن سرزمین‌ها بخلیج‌فارس می‌ریزند.دشت‌ها و تنگه‌ها و آبادیهای یاسیج(یاسوج)،تل خسروی،سی سخت،دشت مریم‌ (دشت روم)و بقعهء امامزاده علی سادات من تنگون،سرفاریاب،پاتاوه، قلعهء کره و تنک بیره زا و تنگ تامرادی همه و همه در همین دامنه‌های‌ جنوبی دنا واقعند.

در تابستان سال ۱۳۵۶ شمسی،بدنبال یافتن محل‌”دربند پارس‌” دیدار و”تنگ تامرادی‌”و بقعهء علی سادات من تنگون که بقعه‌ای از دوران‌ سلجوقی و دارای اسنادی از دورهء تیموری است در این سرزمین‌های‌ کوهستانی گشت‌وگذار داشتم.

روزی به قصد دیدن گور پیر بلدک‌ Pire Boldok به دشت روم فرود آمدم و از گور پیر بلدک یا(پیر بلدک) که در زبان مردمان روستاهای فراوان این؟گور ساده‌ای را منسوب‌ به گور آریو برزن سردار هخامنشی مدافع دربند پارس در برابر اسکندر مقدونی می‌دانند دیدار کردم و از دشت روم در دشتهای کوهستانی‌ ارتفاعات شمال تنگ تامرادی به سوی بقعهء علی سادات من تنگون می‌راندم.روزی گرم و راهی سخت بود.در خانهء سیاه چادری چوپانی کهگیلویه‌ای‌ فرود آمدیم و چون نان و آبی خوردیم و بچای و گفتگو نشستیم مردی‌ میانه سال و سخت و کوهی و ستبر استخوان باهوش که خود از سادات‌ من تنگون بود.بخانهء میزبان وارد شدم و با او به سخنان پراکنده و کسب‌ اطلاعات پرداختم.چون از او نام دره‌ها و کوههای اطراف دشت کوچکی‌ که در آن نشسته بودیم و(دلی بجک)نام داشت جویا شدم.نام دو کوه بلندی را که بر دره‌های منشعب از تنگ تامرادی اشراف داشت اینچنینبیان داشت:زر آورد Zaravord و ساورد Saavord چون وضع جغرافیائی‌ این دو کوه را از او پرسیدم از پاسخش دریافتم که کوه زر آورد در جانب‌ شرق دره‌ها و کوه ساآورد در جانب غرب است.و دره‌های تنگ تامرادی و روستاهای اعماق دره اصلی و دره‌های فرعی این تنگه،سخت و سنگی را این دو کوه چون دو دیوار سر به آسمان کشیده در بردارند،از یکی از آنها پرتو زرین آفتاب بهنگام بامداد سر می‌زند و در دل دره می‌پراکند، و از دیگری خورشید جهان‌افروز به آرامی دامن برمی‌کشد و به آهنگ حرکت‌ آفتاب سایهء پسین گاهی گسترده می‌شود.مجموعهء این دره‌ها و کوهها را”کهت غار”می‌نامند و آبادیهای آن را در مسیر سه راه محمده پیاده‌روی‌ که از بن دشت‌ها به فراز کوهستان بالا می‌آیند باز می‌شناسیم:

راه اول:روستاهای کوپن – حسین‌آباد، نوکک، پیرین، سنگمترو، گل باوکون(گل بواکون، بابکان) را جونه دون، بلوطک، اول سفیددار، دلی بجک، تنگاری، دشت مریم، کولی کش، تنگ کناره، تاوه، تل خسروی، یاسیج(یاسوج).

راه دوم:گل بواکون(بابکان)،سرچات باد هوا، گردنهء چشمهء گل، سرتاوه، دم سفیددار، جلیل بابکون، دیلگون، امامزاده علی سادات‌ من تنگون، سرچنار، پاتاوه.

راه سوم:پیرین، کناره، گردنهء شیرخوسی، گجستون(گچستان)، دشت، میدگون، دامنه سفید دار(دمات).

*** اگر دو کلمهء زبانزد مردم کهگیلویه یعنی زرآورد و ساآورد را که‌ برای نامیدن دو کوه شرقی و غربی به کار می‌برند از زبان این مردمان کهن‌ و نژادهء ایرانی که زبانشان کمتر در معرض آمیزش و تغییر قرار داشته است‌ بگیریم و آن را به صورت زرآور Zaravar و ساآور Saavar به کار بریم و زرآور را به جای مشرق و ساآور را به جای مغرب بپذیریم. گمان دارم هیچ یک‌ از اشکالاتی که از نظر زبانشناسی و سندیت متون بر دو کلمهء متأخر خاور و باختر وارد آورده‌اند،در این انتخاب وارد نباشد. به علاوه چون از زبان‌ مردم کوه‌نشین چوپان گرفته شده است. زیبا و اصیل و پسندیده و جا افتاده است و از همه مهم تر آن که برخلاف واژه‌های خاور و باختر با سیاق‌ عبارات فارسی و آهنگ و موسیقی کلمات و جملات محاورهء فارسی زبانان‌ هم ناهماهنگ نمی‌باشد.اکنون که سخن بدین جا رسید بهتر است بنویسم‌ که در یکی دو سفر دیگر که در میان مردمان کوهستانی ایذه و باغ ملک و می‌داود و دره‌های شمی و سوسن در کوههای بختیاری شمال خوزستان‌ سفر می‌کردم، برای جهت شمال یا شمال شرق لغت کهباد Kohbad زبانزد مردم آن سامان بود. هم چنان که مردم قبائل لیراوی دشت در اطراف‌ سردشت زیدون نیز همین لغت کهباد را برای جهت شمال غربی به کار می‌بردند و در لهجه‌های جنوب ایران و در اصطلاحات دریانوردی در خلیج‌فارس و اقیانوس هند لغت کوش Kowsh برای جهت جنوب (بیشتر جنوب شرقی) به کار برده شده و امروز هم در زبان مردم لارستان سمت‌ جنوب شرقی را کوشی و باد یاران زای آنرا(باد کوش) نامند.پس اگر:

زرآور: مشرق

کهباد : شمال

ساآور: مغرب

کوش :جنوب

را بپذیریم،گامی در پیراستن زبان ارجمند فارسی برداشته‌ایم.

_______

احمد اقتداری


نوشته شده توسط dasht room
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

منطقه تاریخی دشت روم

زاگرس گستردیه فخرودورون**دیارش نمونیه پربرف و بارون******دشتروم لنگر گرو سپاه رومی**تاریخه ورق زنیت سی هر ایرونی

منطقه تاریخی دشت روم

دلیل نامگذاری دشتروم
به این دلیل ک در زمان داریوش سوم که جنگ با سپاهیان رومی بود.سپاهیان رومی در دشتی اتراق میکنند ک با اخرین سردار شجاع ایرانی بنام اریو برزن در پیکار بودند وسپاهیان رومی دراین دشت شکست میخورند وازان به بعد به دشت روم معروف شد.واز اثار تاریخی ان تپه طلایی(به زبان محلی تل خرگوشی) و تنگاری (مخفف تنگه اریو برزن)ک در25کیلومتری شهر یاسوج واقع شده است.

بایگانی
نویسندگان

پیر بلدک و چهار واژه

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۱۷ ب.ظ

چهار واژه به جای مشرق، مغرب،شمال و جنوب

در دامنه‌های جنوبی قلهء دنا،دره‌ها و دشت‌های مرتفع کوه دنا قرار دارد که آبریزهای این ارتفاعات،سردرهم نهاده بسوی جلگه‌های‌ خوزستان و فارس،و از آن سرزمین‌ها بخلیج‌فارس می‌ریزند.دشت‌ها و تنگه‌ها و آبادیهای یاسیج(یاسوج)،تل خسروی،سی سخت،دشت مریم‌ (دشت روم)و بقعهء امامزاده علی سادات من تنگون،سرفاریاب،پاتاوه، قلعهء کره و تنک بیره زا و تنگ تامرادی همه و همه در همین دامنه‌های‌ جنوبی دنا واقعند.

در تابستان سال ۱۳۵۶ شمسی،بدنبال یافتن محل‌”دربند پارس‌” دیدار و”تنگ تامرادی‌”و بقعهء علی سادات من تنگون که بقعه‌ای از دوران‌ سلجوقی و دارای اسنادی از دورهء تیموری است در این سرزمین‌های‌ کوهستانی گشت‌وگذار داشتم.

روزی به قصد دیدن گور پیر بلدک‌ Pire Boldok به دشت روم فرود آمدم و از گور پیر بلدک یا(پیر بلدک) که در زبان مردمان روستاهای فراوان این؟گور ساده‌ای را منسوب‌ به گور آریو برزن سردار هخامنشی مدافع دربند پارس در برابر اسکندر مقدونی می‌دانند دیدار کردم و از دشت روم در دشتهای کوهستانی‌ ارتفاعات شمال تنگ تامرادی به سوی بقعهء علی سادات من تنگون می‌راندم.روزی گرم و راهی سخت بود.در خانهء سیاه چادری چوپانی کهگیلویه‌ای‌ فرود آمدیم و چون نان و آبی خوردیم و بچای و گفتگو نشستیم مردی‌ میانه سال و سخت و کوهی و ستبر استخوان باهوش که خود از سادات‌ من تنگون بود.بخانهء میزبان وارد شدم و با او به سخنان پراکنده و کسب‌ اطلاعات پرداختم.چون از او نام دره‌ها و کوههای اطراف دشت کوچکی‌ که در آن نشسته بودیم و(دلی بجک)نام داشت جویا شدم.نام دو کوه بلندی را که بر دره‌های منشعب از تنگ تامرادی اشراف داشت اینچنینبیان داشت:زر آورد Zaravord و ساورد Saavord چون وضع جغرافیائی‌ این دو کوه را از او پرسیدم از پاسخش دریافتم که کوه زر آورد در جانب‌ شرق دره‌ها و کوه ساآورد در جانب غرب است.و دره‌های تنگ تامرادی و روستاهای اعماق دره اصلی و دره‌های فرعی این تنگه،سخت و سنگی را این دو کوه چون دو دیوار سر به آسمان کشیده در بردارند،از یکی از آنها پرتو زرین آفتاب بهنگام بامداد سر می‌زند و در دل دره می‌پراکند، و از دیگری خورشید جهان‌افروز به آرامی دامن برمی‌کشد و به آهنگ حرکت‌ آفتاب سایهء پسین گاهی گسترده می‌شود.مجموعهء این دره‌ها و کوهها را”کهت غار”می‌نامند و آبادیهای آن را در مسیر سه راه محمده پیاده‌روی‌ که از بن دشت‌ها به فراز کوهستان بالا می‌آیند باز می‌شناسیم:

راه اول:روستاهای کوپن – حسین‌آباد، نوکک، پیرین، سنگمترو، گل باوکون(گل بواکون، بابکان) را جونه دون، بلوطک، اول سفیددار، دلی بجک، تنگاری، دشت مریم، کولی کش، تنگ کناره، تاوه، تل خسروی، یاسیج(یاسوج).

راه دوم:گل بواکون(بابکان)،سرچات باد هوا، گردنهء چشمهء گل، سرتاوه، دم سفیددار، جلیل بابکون، دیلگون، امامزاده علی سادات‌ من تنگون، سرچنار، پاتاوه.

راه سوم:پیرین، کناره، گردنهء شیرخوسی، گجستون(گچستان)، دشت، میدگون، دامنه سفید دار(دمات).

*** اگر دو کلمهء زبانزد مردم کهگیلویه یعنی زرآورد و ساآورد را که‌ برای نامیدن دو کوه شرقی و غربی به کار می‌برند از زبان این مردمان کهن‌ و نژادهء ایرانی که زبانشان کمتر در معرض آمیزش و تغییر قرار داشته است‌ بگیریم و آن را به صورت زرآور Zaravar و ساآور Saavar به کار بریم و زرآور را به جای مشرق و ساآور را به جای مغرب بپذیریم. گمان دارم هیچ یک‌ از اشکالاتی که از نظر زبانشناسی و سندیت متون بر دو کلمهء متأخر خاور و باختر وارد آورده‌اند،در این انتخاب وارد نباشد. به علاوه چون از زبان‌ مردم کوه‌نشین چوپان گرفته شده است. زیبا و اصیل و پسندیده و جا افتاده است و از همه مهم تر آن که برخلاف واژه‌های خاور و باختر با سیاق‌ عبارات فارسی و آهنگ و موسیقی کلمات و جملات محاورهء فارسی زبانان‌ هم ناهماهنگ نمی‌باشد.اکنون که سخن بدین جا رسید بهتر است بنویسم‌ که در یکی دو سفر دیگر که در میان مردمان کوهستانی ایذه و باغ ملک و می‌داود و دره‌های شمی و سوسن در کوههای بختیاری شمال خوزستان‌ سفر می‌کردم، برای جهت شمال یا شمال شرق لغت کهباد Kohbad زبانزد مردم آن سامان بود. هم چنان که مردم قبائل لیراوی دشت در اطراف‌ سردشت زیدون نیز همین لغت کهباد را برای جهت شمال غربی به کار می‌بردند و در لهجه‌های جنوب ایران و در اصطلاحات دریانوردی در خلیج‌فارس و اقیانوس هند لغت کوش Kowsh برای جهت جنوب (بیشتر جنوب شرقی) به کار برده شده و امروز هم در زبان مردم لارستان سمت‌ جنوب شرقی را کوشی و باد یاران زای آنرا(باد کوش) نامند.پس اگر:

زرآور: مشرق

کهباد : شمال

ساآور: مغرب

کوش :جنوب

را بپذیریم،گامی در پیراستن زبان ارجمند فارسی برداشته‌ایم.

_______

احمد اقتداری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی