اواخر تا بستان بود ومردم در سردسیر .هنوز هنگام کوچ پاییزه نرسیده بود.پی در پی خبراز تماس های خان وسران بویراحمد می رسید.مهمانی ها دید وبازدیدها.رای زنی ها وزد وبندها .برای جمع آوری اردو ،تجدید قوا.سازماندهی مجدد،غارت وسرکوب جلیل وبابکانی.سرکوب وانتقام همه ی آن ها که در جنگ دشت روم کی علی خان را یاری کرده بودند.خان در سفیدار اردو زد.رهبر وفرمانده اردو شخص او.دو_سه هزار نفر تفنگچی گرد آمدند.تا منطقه ی جلیل فاصله ی زیادی نبود.
هرگاه از دشت روم بگذری ودر دوراهی نورآباد وسفیدار به سوی غرب راه کج کنی،به دره ی همواری می رسی در جنوب کوه پازنون.دامنه ی جنوبی پازنون با شیب به نسبتی هموار .دامنه ی شمالی کوه تغار ،کوه پهن وکوه زر آورد.ابتدا دلی بجک(دشت کوچک بی اب)وپس از آن سر سفیدار،بعد سفیدار .بعد دم سفیدارمنطقه یجلیل است کوپس از آن بابکانی ها.غرب منطقه به جنگل عمر می رسد که دلیل نام شنیدنی است.