دشتروم در نبرد گجستان
عبدالله خان هم جنگ آوری بی باک و مردی بلند پرواز بود.وبیشتر خوانین ممسنی وسران بویراحمد
بزرگتری اورا پذیرفته بودند,ولی درآروزی یکپارچه کردن تمام منطقه می خواست به قدرت متوسل شود
دراین اندیشه بود ک لر زبان های منطقه رازیر نفوذ یک قدرت تصمیم گیری واحدگرد اورد.دربرابر نیروی متحدویکپارچه ی قشقایی ها ازیک سو وبختیاری ها از سوی دیگر نیروی برتر و پر توان تری به وجود آورد.اما گروهی از خوانین وسران ایلات با او مخالف بودند.با مشاوران او دشمن بودند .از بلند پروازی های او درهراس بودند واز اروزهای اوبی خبر.
سران ایلات که گرد او را گرفته بودند اندیشه های دیگری داشتند.همکاری با او را تا آن جا می پذیرفتند که سود شخصی وآنی وکوتاه مدتشان ایجاب می کرد.هرچند مردانی نترس ,شجاع وجنگ آور بودند ,اما بینشی بس کوتاه ومحدود داشتند .در حدود زندگی ایلی و منطقه ای ,به قدرت و نفوذ خویش بیش از بلند پروازی های عبدالله خان می اندیشیدند.فراسوی کوه های منطقه را نمی دیدند ,از سیاست های دیگران در مورد مسایل کل کشور آگاه نبودند ,به اژدها هایی که از هر سو ی برای بلعیدن شان دهان گشوده بودند نمی اندیشیدند.دشمن را درخانه وایل خود می جستند.ذهن شان گرفتار تفرقه و درگیری با خودی ها بود .
عبدالله خان در تب و تاب و سرکوب محالفان و حمله به ممسنی !که سرزمین حاصل خیز ممسنی همیشه در دشتی از زربود و تشتی از خون!با وجود داشتن دلاور مردان جنگ جوی هرگز یکپارچه ومتحد نبود.خوانین وبزرگان در نقار بودند.همیشه بد بین از یکدیگر.اما تفرقه واختلاف شان در حدی نبود که در کام بویراحمدی ها ویا قشقایی ها بلیعده شود.
مردم جنگ جوی منطقه این فرصت را به کسی نمی دادند.خوانین وبزرگان وسیاست مداران ممسنی با بینش وسیع و سیاست متناسب با زمان،از هر کسی فرصت هجوم به منطقه را سلب میکردند.اما سران ایلات بویراحمد این بار برای ممسنی دندان تیز کرده بودند و خیال خام می پختند.
خوانین بویر احمد علیا وجنگجویانی چون سیاه پور وهمدستانش را سدی در برابر حود می دیدند.
سپاه فراوان ازهمه ایلات وطوایف ،جنگ جویان بی پروا،مردان بلند آوازه ی هرایل را،تفنگچی های سرشناس هر طایفه را،همراه باسران نام دار وسپاه کش گرد آوردند.آرایش جنگی دادند.نقشه ی دقیق وبرنامه ریزی حساب شده.انتخاب فرماندهان بزرگ وکوچک.
حسین قلی خان رستم از نظر ضرغام پور آگاه بود.بلند پروازی او را نمی پسندید.جنگ و درگیری مردم ممسنی با بویراحمدرا هم خوش نمی داشت ورضانمی داد.می کوشیداورا با سیاست سر جای خودبنشاند.
باگروهی از سران بویراحمد علیادر تماس دائم بود.با آنها ک علیه سیاست عبدالله خان متحد شده بودند.به محض شنیدن خبر حمله ی عبدالله خان به سر رود۱،دست به کار شد.برای مخالفان عبدالله خان آذوقه و مهمات فرستاد.تشویق شان کرد که به یاری کی علی خان بشتابندوپس ازپیوستن آن ها به کی علی خان مدام برای شان خواروبار و مهمات فرستاد.کردی وبرادرش ،سهراب ،همراه سیاه پور بودند.گروهی تفنگچی های دیگر ممسنی را هم برای یاری رساندن کی علی خان فرستاد .این گروه هم ماننددیگر تفنگچی های مخالف عبدالله خان تاپایان جنگ دشت روم جنگیدند.به سران بویراحمد علیا پیغام دادتمام آذوقه و مهمات ومخارج جنگ را می دهد:_کاری کنید که عبدالله خان شکست بخورد.عبدالله خان باید به بویراحمد سفلی برگردد.
دست ازاین بلند پروازی ها بردارد.جنگ وخونریزی پایان گیرد .تا او در بویراحمدعلیا دخالت می کند،شما آسایش نخواهید داشت.
آن چه می خواست شد.اردوی عبدالله خان شکست خوردواز دشت روم بیرون رفت .تفنگچی های ممسنی برگشتند.ولی سهراب انصاری مدتی نزد برادرش کردی وسیاه پور ماند.خانه اش در سردسیر بود.درییلاق.
همسایه ی جلیل های خویشاونداش .ماند تا در کنار هر پیش آمدی درکنارکردی وسیاه پورباشد.تفنگچی
برجسته ای بود.نه کمتر از کردی،همتای او
_بهار سال 1323____________________
۱ .سررود:منطقه ییاسوج کنونی و اطراف آن
منبع:برگرفته از کتاب نبرد گجستان،تالیف :محمد کریم رزمجوی